Thursday, January 27, 2022

اولین عمل پیوند قلب خوک در بدن انسان ثبت تاریخ شد❗️ اما چرا از خوک ؟

 

  نسل عده ای از حیوانان اصلاح شده ژنتیکی از نظر رفتار کارکرد با انسان مشابه است. از جمله محصولات طبی ناشی از سگ در طبابت بنام کنين ، محصولات خوکی بنام پورسین و از موش بنام میورین یاد می شود. 

اما درین میان خوک دارای رفتار فزیولوژیک و ژنتیک خیلی مشابه به انسان است. هر نوع پروسیجر مداخلوی عملیاتی ، هر نوع کشفیات جدید طبی، هر نوع ادویه جات و ابزار تکنالوژیک به ترتیب بالای اين حيوانات تطبیق می شوند تا به سطح عرضه خدمات صحی بالای انسان ها قابل تطبيق باشند.


خوک ها یگانه موجودات زنده ای استند که برای طولانی شدن عمر انسان و صحتمندی انسان ها در طول تاریخ بيشتر از همه موجودات ديگر قربانی مى دهند.

 در پیوند اعضاء از سالهای قبل بسیاری از قسمت های خوک بالای بدن انسانها تطبیق شده است. همه ازین روست که اعضای بدن خوک دارای کارکرد ثابت تر نزد انسانها بوده ، رشد سریع داشته و از نظر اندازه و کار فزیولوژیک مثل اعضای بدن انسان است.

  در سال 1992 در دانشگاه پدوای ایتالیا در نزد یک خانم 53 ساله اولین کبد ( جگر) اصلاح شده خوک تطبیق شد. این خانم از التهاب وسیع کبد رنج می برد که در آن هنگام راه دیگر نداشت و کسی برای وی جهت پيوند عضو در دسترس نبود. این پیوند کبد خوک باعث شد که وی الی یافت شدن کبد انسان زنده بماند. همچنان در جهان برای اشخاص مصاب سوختگی های شدید از پیوند جلدی خوک استفاده می شود. دسام ( دریچه های مصنوعی ) قلب در نزد اشخاص که دریجه های قلب شان گشاد و یا تنگ است از ترکیبات حجرات خوکی استفاده می شود.

  قبل از اینکه محصولات ساختگی انسولین برای تداوی بیماران شکر ایجاد شود انسولین از حجرات پانقراص خوک ها تهیه می شد که در سراسر جهان برای تمام بیماران مورد استفاده قرار می گرفت. فعلن در تمام جهان از هورمون ACTH خوک ها جهت تداوی بیماری های مفصلی و التهابی استفاده می شود. از غده تایراید خوک برای بیماران تایراید و همچنان سورفکتانت از شش های خوک اخذ شده و برای کودکان با شش های نابالغ مورد استفاده قرار می گیرد.

  در اخیر باید گفت هیپارین که یکی از مهمترین ادویه رقیق کننده خون است که وسیعا در نزد خانم های باردار، بیماران حملات قلبی، بیماری های رگها، در عمل های جراحی و به طور وقایوی برای اشخاص داخل بستر طولانی مدت و ده ها موارد دیگر استفاده وسیع دارد. هرچند صنعت فعلی اشکال ساختگی آنرا در سال های اخیر می تواند تولید کند ولی طی سالیان قبل و هنوز هم در سطح جهان یگانه منبع آن غشای مخاطی روده خوک ها می باشد.

  پس می توان گفت که ولو روحانیت هر چیز را حرام مطلق بگرداند، ساینس به نحوی از انحناء بى طرفى خود را حفظ كرده و از آن تبعيت نمى كند. يعنى هیچ شخصی در دورترین نقاط جهان اعم از هر دين و مذهبى وجود ندارند که لابُد در خون اجدادش وپس در خون خودش محصولات طبى حيوانى و بالاخص خوکی هر از گاهی در دوران و جریان نبوده باشد.

  قرآن کریم نیز تایید میکند که در صورت که بحث مرگ و زنده گی مطرح باشد میتوان از حرام به قدر که باعث زنده ماندن شود استفاده کرد !



#دكتور_نبيل_پاكطين 

Tuesday, January 11, 2022

Primary Vs. Secondary Ventricular Fibrillation

 Ventricular Fibrillation (VF)  is the most frequent cause of death in myocardial infarction.

The primary Ventricular fibrillation is the VF that is occurring in less than 24 hours (before revascularization). This is accounting for 90% of all pre-hospital deaths in STEMI. The primary VF also can be appeared as so-called reperfusion arrhythmias after thrombolysis. Here the immediate defibrillation is the only first-choice treatment, not anti-arrhythmic drugs.

The secondary Ventricular fibrillation is the VF that is occurring in more than 24 hours (after revascularization which has a worse prognosis). It is mainly due to two factors whether remained anatomical arrhythmogenic substrate or as a result of heart failure. Here the first-choice treatment is anti-arrhythmic therapy or ICD implantation as soon as possible after 4 weeks, but, as a bridging therapy, the wearable defibrillator must be undertaken.

If the VF occurs after PCI with stent implantation, acute stent thrombosis must be considered which has a 50% mortality rate and in this scenario, the patients need re- catheterization.

If the VF occurs after 48 hours and acute stent thrombosis is ruled out in SCD- HeFT Study: not more effective than placebo and in NYHA class III patients even increase the mortality. This trial showed a lack of survival benefit for treatment with amiodarone vs. placebo in patients with LVEF ≤35%. Unlike sodium channel blockers, however, amiodarone can be used without increasing mortality in patients with HF.

Amiodarone has a broad spectrum of action that includes blockade of depolarizing sodium currents and potassium channels that conduct repolarizing currents; these actions may inhibit or terminate VAs by influencing automaticity and re-entry.

Tuesday, December 21, 2021

اولين دواى زرقى وقايوى ويروس ایچ. آی. وی. كه تاثير فوق العاده طولانى مدت دارد جواز استعمال يافت


اولين دواى زرقى وقايوى ويروس HIV كه تاثير فوق العاده طولانى مدت دارد توسط اداره دوا و غذاى امريكا جواز استعمال يافت.
اين دوا Cabotegravir ( كبوتيگراوير) نام دارد كه انزايم انتيگراز را به طور طولانى مدت نهى مى كند. دو دوز آغازى آن به فواصل يك ماه توصيه مى شود و دوز هاى تعقيبى آن هر دو ماه بعد قابل تطبيق است.
اين دستآورد يك آرزوى كهن خصوصاً براى پيشگيرى دكتوران و كارمندان صحى از مصابيت به ويروس HIV است كه در حين خدمات روزانه بدان معروض استند و همچنان كيفيت عرضه خدمات صحى را براى بيماران مصاب HIV بهبود مى بخشد.
برای مطالعه بیشتر بالای جمله انگلیسی زیرین کلیک کنید :
درود،
٢١ دسامبر ٢٠٢١



Thursday, December 16, 2021

طیف موثریت انتی بیوتیک ها در مراقبت های عاجل Antibiotic Susceptibilities in Intensive Care


موجوديت اين كارت در نزد هر داكتر و در هر مركز صحى مهم است، چون خلاصه اى يك بحث بزرگ انتى بيوتيك دريك تصوير مى باشد. و از سوى هم افغانستان استعمال كننده بى رويه وسيع ترين .ترين ادويه انتى بيوتيك است.

 


مثلاً با نگاه درين كارت متوجه مى شويد كه فلوروکوینولون چون موكسى فلوكساسين بالاى سيودموناز ها كار نمى كند بجز ازلوفلكساسين و سپروفلاكساسين .

همچنان برخلاف لوفلكساسين و سپروفلاكساسين،لوفلاكساسين بالاى برخى از انيروب ها موثر نيست.

ارگانيسم هاى توليد كننده ESBL يا انزايم هاى بيتا لاكتم با طيف وسيع توسط بعضى از باكترى ها توليد مى شوند كه اين انزايم مى تواند كه مواد فعال بسيارى از انتى بيوتيك ها را بشكند و در نتيجه آنرا بى اثر بسازد. حدود دوصد نوع متفاوت ازين انزايم ها وجود دارد. بناً اورگانيسم هاى حاوى ESBL بسيارى از انتى بيوتيك هاى معمول حاوى حلقه بيتالاكتم را بى اثر مى سازد؛ در همين حالكاربى پنيم معمولترين دواى انتخابى است: مخفف اورگانیزم های تولید کننده انزایم بیتالکتماز است که از قبیل :ESCHAPPM.  Enterobacter, Serratia, Citrobacter freundii,, Acinetobacter/Aeromonas,   Proteus Hafnia, Providencia & Morganella morganii

(mirabilisنه  


براى C. difficile تنها ادويه ميترونيدازول و وانكومايسين مورد استعمال قرار بگيرد.

مترونيدازول عليه Peptostreptococcus موثر نيست.

تيكوپلانين عليه Enterococcus faecium موثر نيست.

جنتاميسين در استفاده مجرد آن عليه Staphylococcus aureus موثر نبوده بناء براى تحت پوشش قرار دادن آن بايد با يك بيتا-لكتم تركيب شود.

بخاطر افزايش غلظت حد اقل نهى كننده يا MIc سيفوريسكيم بايد براى تداوى Moraxellaزاستعمال نشود.

اگرچه سيفتازديم حاودى ديگر عمل هاى تاثيرگزار نيز مى باشد ولى بهتر است كه تنها عليه Pseudomonas ها استعمال شود.

و نكات بيشتر را از روى كارت جمع بندى نماييد.

احترام،

دکتور نبیل پاکطین 

Friday, December 10, 2021

مسولیت های صحی جهان در قبال افغانستان زیر حاکمیت طالبان! جهان باید چه گزینه های را برای مدیریت برای بحران صحت عامه افغانستان وصحت پناهجویان در از خارج افغانستان به کار ببرد؟ نظام صحت عامه حاکمیت افغانستان کمک شود، نشود و یا راه سومی در کار است ؟

ترجمه : دکتر نبیل پاکطین

  

تصرف ناگهانی قدرت بدست طالبان بحران قبلی وحشتناک انسانی را در افغانستان شدت بخشید. اگرچه رسانه های جهان در روند تخلیه از طریق میدان هوایی کابل ، سقوط حکومت اشرف غنی و پیشرفت طالبان متمرکز بودند، ولی این که  همه دغدغه ها چطور باعث بحران صحت عامه شد از توجه باز ماند. باوجود مواجهه با کوید19، نبود مصونیت غذایی ، فقر و  خشک سالی شدید، زیربنا های صحت عامه افغانستان به چالش های جدید مواجه شد به ویژه کمپاین ورود طالبان باعث شد که بیشتر از نیم میلیون نفوس افغانستان ، آنجا را ترک نمایند. بسیاری از کارمندان صحی مجبور به فرار از کشور شان شده ، و باقیمانده برای ماه ها معاش اخذ نکردند. بی ثباتی اقتصادی دسترسی به خدمات صحی و ادویه جات را مختل ساخته ولی با آنهم تحریک طالبان ادعای عرضه خدمات صحی را دارند.

زمانیکه طالبان در بین سالهای 1996- 2001 در افغانستان حکومت کردند، آنها کمترین علاقه ای را جهت بهبود عرضه خدمات صحی به خرج دادند، در مراجعه بیماران زن در 22 شفاخانه های کابل محدودیت وضع کردند و در یک شهر حاوی نفوس 1.5 میلیونی برای شهروندان سهولت ها و تجهیزات فقیر و  خیلی غیر معیاری و را در دسترس قرار دادند. به همین منوال مرگ و میر مادران به میزان قابل ملاحظه افزایش یافت چنانکه در سال 2000 این مرگ و میر به 1.450 در هر 100.000 خانم رسید که بالاترین رقم مرگ و میر را در جهان نماینده گی می کرد. تا زمان برگشت دوباره شان در ماه اگست سال 2021 بازهم طالبان به نحوی بالای گشت و گذار خانم ها محدودیت های را وضع کردند که این روحیه به نوبه ای خود دسترسی بیماران را به مراقبت های صحی از یک سو و از سوی دیگر این محدودیت ها مراکز صحی را از نگاه تعداد کمتر کارمندان صحی به مخاطره مواجه ساخته است. هرچند سخنان و طرز خطابه های طالبان نسبت به قبل خفیفاً تغییر نموده است اما هرگز صحت همه ای افغان ها به گونه مشهود اولویت شان نیست.

حالا باید جوامع بین الملل کدام اقدامات را جهت پیشگیری ازوقوع بیشتر فاجعه صحی در افغانستان زیر نظر بگیرد؟
اولین قدم بایستی این باشد که  شناخت پیشرفت در عرضه خدمات صحی ممکن است یا نه. گفتنی است که از اثر بحران های 40 سال گذشته زیر بنا های صحی افغانستان از رشد طولانی مدت و طبیعی آن بازمانده و به تحلیل رفته است، هرچند در دو دهه گذشته تلاش های فراوانی جهت ترمیم این کوتاهی ها اعمال شد. در سال 2018 دسترسی به عرضه خدمات صحی  در ظرف دوساعت به وسعت 87% نفوس کشور فراهم شده بود. در همن حال میزان مرگ و میر مادران به  638 مرگ و میر در هر 100.000 خانم در سال 2017 کاهش یافته بود و توقع حیات در حدود 10 سال برای هردو زنان و مردان افزایش یافته بود چنانه توقع حیات به 63 سال از سال 2007 تا سال 2017 رسیده بود. هرچند چالش ها  فراراه انتانات پولیو یا فلج کودکان دارای سوء تغذی کماکان وجود داشت ولی گاهشماری ارقام نشان می دهد بهبودی مستدام در مراقبت های صحی رونما گردیده بود. برگشت طالبان علناً به این دستآورد ها لطمه وارد نموده است. 

برای مطالعه بیشتر درپایین به دکمه ای  READ MORE     کلیک نمایید : 👇